عاشق واقعی







نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





بدون شرح

دوتا رفیق بودن یکی ابادانی و یکی تهرانی.

ابادانیه اسمش ممد(محمد)بوده تهرانیه اسمش علی . اینا تو خدمت باهم خیلی جورن طوریکه اگه دوساعت

هم دیگه رو

نبینن نگران حال هم دیگه میشن.

میگذره و این 2سال خدمت سربازیشون تموم میشه.

دم در پادگان موقع خداحافظی تهرانیه به ابادانیه میگه:ممد خدمتمون تموم شد اما رفاقتمون هیچ وقت تموم

نمیشه.هر

وقت کار خوب خواستی بیا تهران.خودم بهت کار میدم.

ابادنیه هم میگه:من پول ندارم ام تو هر وقت زن خوب خواستی بیا ابادان.خودم برات زن میگیرم.

تموم میشه و بعد ازسال تهرانیه هوس زن گرفتن میکنه.میره ابادان سراغ خونه ی رفیقش ممد .

خونه رو پیدا میکنه.میبینه یه خونه ی ساده و فقیرانه و بدون تشکیلاته.در میزنه دوستش میاد دم در و

سلام و احوال

پرسی و 1هفته تحویل گرم.بعد یه هفته تهرانیه به ابادانیه میگه:ممد مگه قرار نبود برام زن بگیری؟

میگه :اره

تهرانیه میگه:پس بریم برام زن بگیریم؟

ابادانیه میگه:باشه بریم

میگردن تو دوست و اشنا و فامیل و غریبه تا واسه ی تهرانیه زن بگیرن اما تهرانیه هیچ کدوم رو پسند

نمیکنه

بعد از چند روز موقع رفتن تهرانیه به ابادانیه میگه:ممد ناراحت نباش تو به قول خودت عمل کردی اما من

پسند نکردم...

در همین موقع یه دختر از همسایگی ابادانیه میاد میره تو خونه ی ابادانیه.دختر خوب و خوشگل     

وسنگین و... تهرانیه میگه:ممد من همین دختره رو میخوام

حالا دختره کیه ابادانیه میشده؟؟؟

نامزد ابادانیه!!!

ابادانیه میگه: باشه

با خانواده ها حرف میزنه با نامزده صحبت میکنه و بدون این که تهرانیه بفهمه دست دختره رو میذاره تو

دست پسره و میفرستش میره.

1سال میگذره و پسره سیگاری شده افسرده شده گوشه گیر شده

یه روز مامانش میاد بهش میگه:زنت رو که دادی رفت حالا برو ببین رفیقت بهت کار میده؟

ابادانیه وسایلشو جمع میکنه و میره تهران.دنبال خونه ی دوستش میگرده.خونه رو پیدا میکنه

یه خونه ی بزرگ و زیبا و با تشکیلات و...

میره و زنگ در یا همون ایفون رو میزنه

یه نفر گوشی رو بر میداره میگه:کیه؟

ابادانیه میگه:علی منم.ممد.

تهرانیه میگه برو اقا من همچین رفیقی ندارم و گوشی رو میذاره

ابادانیه با خودش میگه:شاید من صدام عوض شده رفیقم منو نشناخته.

دوباره زنگ میزنه میگه:علی منم ممد رفیق ابادانیت

دوباره علی میگه:اقا من اصلا رفیق ابادانی ندارم و گوشی رو میذاره.

ابادانیه خسته و دل شکسته میره میشینه توی چمن روبه روی ساختمون تا یه کم استراحت کنه که یهو چند

نفر میبینه که قیافشون به دزدا میخوره

با خودش میگه:الان اینا میان پول های منو میگیرن و کتکم میزنن.چطوره خودم پول هامو بدم دیگه کتکه

رو نخورم

دزدا رو صدا میکنه میگه: اقا این پول برگشتن منه....اینم چند تیکه نون واسه تو راهمه.شما اینو بگیرید

اما دیگه کتکم نزنید!

دزدا یه فکری میکنن و میگن:نه ما تازه دزدی کردیم.اصلا بیا این 50هزار تومن هم مال تو.پول ها رو

میدن و میرن.

ابادانیه با خودش میگه:چطوره برم یه اصلاحی بکنم یه حموم عمومی برم یه دست کت و شلوار هم بگیرم

برگردم ابادان

و به ننه ام بگم رفیقم به من کار داد من نخواستم نگم که رفیقم نامردی کرد.

حموم میره و کت و شلوار هم میگیره و موقع برگشتن یه خانومی واسش بوق میزنه که اقا بیا سوار شو

اقا بیا سوار شو

ابادانیه میگه :خانوم ولم کن تو رو به خدا.من تهرانی نیستم.بچه شهرستانم زود گول میخورم.الانش هم از

همه گول خوردم شما دیگه اذیتم نکن...!

زنه از ماشین پیاده میشه و میگه اقا من از تیپ و قیافت خوشم اومده میخوام برام کار کنی...کار میکنی؟؟

ابادانیه میگه :باشه و میرن اونجایی که زنه کار میکرده

زنه یه پوشاک زنجیره ای داشته.یه غرفش رو میده دست پسره.6ماه میگذره و از برکت دست ابادانیه کار

و کاسبیه زنه

میگیره.زنه میاد بهش میگه:تو خوب واسه من کار کردی.اگه میخوای بیا دخترم هم بگیر.قبول میکنه و

عروسی میکنه

و یه مدت میگذره...

بعد یه مدت زن ابادانیه بهش میگه:ممد یه مجلس شراب خوریه بالای شهر میای بریم؟میگه باشه بریم.

میرن و میشینن یه گوشه ی مجلس

حالا اون گوشه ی مجلس کی نشسته بوده؟نامزد سابق ابادانیه که حالا میشد زن تهرانیه با خود تهرانیه.

ابادانیه میگه ساقی اول من.میگن :بگو

میگه:

پیک اول رو بزنید به سلامتی رفیقی که قول داد و به قولش وفا نکرد همه میزنن

میگه:

پیک دوم رو بزنید به سلامتی اون 3تا دزدی که به دادم رسیدن و بهم پول دادن همه میزنن

میگه:

پیک سوم هم بزنید به سلامتی اون زنی که بهم کار داد و این دختری که الان زنم شده همه میزنن

خب هرچی بود به تهرانیه پرونده بود دیگه

تهرانیه هم بهش بر میخوره میگه:ساقی دوم من

میگن:بگو

میگه:

پیک اول رو بزنید به سلامتی رفیقی که قول داد و به قولش وفا کرد همه میزنن

میگه:

پیک دوم رو بزنید به سلامتی اون 3تا دزدی که دزد نبودن و من فرستاده بودمشون همه میزنن

میگه:

پیک سوم هم بزنید.....قسم خورده بودم نگم اما میگه....پیک سوم رو بزنید به سلامتی اون زنی که

مادرمه و دختری که خواهرمه...!!!



نظرات شما عزیزان:

aysuda
ساعت9:25---7 ارديبهشت 1390
سلام مهدی وبت عالیه دعا میکنم به عشقت برسی به منم سر بزن خوشحال میشم نظر بدی

aysuda
ساعت9:24---7 ارديبهشت 1390
سلام مهدی وبت عالیه دعا میکنم به عشقت برسی به منم سر بزن خوشحال میشم نظر بدی

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






[+] نوشته شده توسط مهدی در 8:44 قبل از ظهر | |